spacer

مزدکیان

spacer - -***--- یاد جانباختگان سال شصت وهفت گرامی باد--***- از موج جدید خشونت و اعدام جلوگیری کنید ---- اتحاد و همبستگي آغاز راه هر مبارزه است

Monday, April 30, 2007


از جان مردم چه می خواهید؟ بیانیه‌ی کانون نویسندگان ایران درباره‌ی سرکوب ها و تنگناهای‌ اخیر

• به پاس حرمت فرارسیدن اول ماه می، روز جهانی کارگر، کانون نویسندگان ایران تبریک خود را به همه‌ی کارگران ایران و جهان تقدیم می‌دارد و خواهان آزادی فوری محمود صالحی، از دستگیر شدگان سقز دراول ماه می (اردیبهشت) سال ۱۳۸۳ و دیگر کارگران، معلمان، دانشجویان، زنان، فعالان اقوام مختلف و روزنامه‌نگاران زندانی است، هم‌چنین خواستار پایان گرفتن احضارها و سرکوب‌هاست. کانون نویسندگان ایران آرزومند جهانی به دور از جنگ، جهل و گرسنگی و خواستار آزادی، رفاه و برابری انسان‌هاست ...
اخبار روز:
http://www.akhbar-rooz.com/آدينه ۷ ارديبهشت ۱٣٨۶ - ۲۷ آوريل ۲۰۰۷

کانون نویسندگان ایران با صدای رسا می‌گوید: از جان مردم چه می‌خواهید؟ این همه گرفت و گیر،احضار،حبس و شکنجه و آزار برای چیست؟ این همه سانسور وآزادی‌کشی چرا؟ مردم را آسوده بگذارید! نویسندگان مستقل را که جز برای زندگی و عشق و امید و آزادی نمی‌نویسند خفه می¬کنید؛ زنان مبارز این مرز و بوم را که چیزی جز حقوق راستین خود نمی‌خواهند به بند می‌کشید؛ کارگرانی را که جز احقاق حقوق پایمال شده‌ی خود چشم داشتی ندارند سرکوب می‌کنید؛ روزنامه‌نگاران آزاده را به زندان می‌افکنید؛ معلمانی را که در پی دستیابی به حقوق واقعی و انسانی خویش‌اند تهدید و بازداشت می‌کنید. آزادی انتخاب پوشش را که ابتدایی‌ترین حق هر انسان‌ است، از زنان گرفته‌اید. دانشجویان را از فعالیت آزادانه اجتماعی مانع می‌شوید و ...
در ادامه این همه سرکوب، برای ناشران مستقل به هر بهانه خط و نشان می‌کشید؛ به گور جان‌باختگان راه آزادی هم رحم نمی‌کنید و حتی از ویران کردن آثار تاریخی و میراث فرهنگی مردم ایران و جهان، از جمله مجموعه تاریخی پاسارگاد نیز نمی‌هراسید. چرا؟ این همه سرکوب و بی‌خردی برای چیست؟به پاس حرمت فرارسیدن اول ماه می، روز جهانی کارگر، کانون نویسندگان ایران تبریک خود را به همه‌ی کارگران ایران و جهان تقدیم می‌دارد و خواهان آزادی فوری محمود صالحی، از دستگیر شدگان سقز دراول ماه می (اردیبهشت) سال ۱٣٨٣ و دیگر کارگران، معلمان، دانشجویان، زنان، فعالان اقوام مختلف و روزنامه‌نگاران زندانی است، هم‌چنین خواستار پایان گرفتن احضارها و سرکوب‌هاست. کانون نویسندگان ایران آرزومند جهانی به دور از جنگ، جهل و گرسنگی و خواستار آزادی، رفاه و برابری انسان‌هاست. کانون نویسندگان ایران در ادامه این همه سرکوب، برای ناشران مستقل به هر بهانه خط و نشان می‌کشید؛ به گور جان‌باختگان راه آزادی هم رحم نمی‌کنید و حتی از ویران کردن آثار تاریخی و میراث فرهنگی مردم ایران و جهان، از جمله مجموعه تاریخی پاسارگاد نیز نمی‌هراسید. چرا؟ این همه سرکوب و بی‌خردی برای چیست؟ به پاس حرمت فرارسیدن اول ماه می، روز جهانی کارگر، کانون نویسندگان ایران تبریک خود را به همه‌ی کارگران ایران و جهان تقدیم می‌دارد و خواهان آزادی فوری محمود صالحی، از دستگیر شدگان سقز دراول ماه می (اردیبهشت) سال ۱٣٨٣ و دیگر کارگران، معلمان، دانشجویان، زنان، فعالان اقوام مختلف و روزنامه‌نگاران زندانی است، هم‌چنین خواستار پایان گرفتن احضارها و سرکوب‌هاست. کانون نویسندگان ایران آرزومند جهانی به دور از جنگ، جهل و گرسنگی و خواستار آزادی، رفاه و برابری انسان‌هاست
.
کانون نویسندگان ایران ۶ اردیبهشت ۱٣٨۶

زنگ تاریخ:انتشار مجدد بیانیه اتحادیه مرکزی کارگران ایران بمناسبت روز اول ماه مه،روز جهانی کارگر – مصطفی جوکار
بیانیه اتحادیه مرکزی کارگران ایران
بمناسبت روز اول ماه مه،روز جهانی کارگر
1310/2/10

اول ماه مه روز مبارزه زحمتکشان دنیا محسوب می شود و با خون هزاران کارگر آمریکا و اروپا رسمیت پیدا کرده است.در این روز کارگران به تهدیدات پلیس اهمیت نداده و با بیرقهای سرخ و با شعارهای انقلابی فوج فوج در خیابانها نمایش می دهند.کارگران ایران نیز به نوبۀ خود این روز را روز مبارزه شمرده و با زحمتکشان دنیا همقدم می شوند.امروزه که در سرتاسر مملکت ایران بحران اقتصادی حکمفرما بوده،قیمت پول ایران تنزل پیدا کرده، مزد کارگران روز به روز کمتر شده،و اهالی از گرسنگی با مرگ هم آغوش می شوند.علت اصلی آن عبارت از این است که امورات مملکت در دست یک عده مالک و غارتگر است و در رأس آن ها پهلوی واقع شده و با غارت دستمزد بی رحمانۀ صنف زحمت کش ایران یکصدوهشتاد میلیون دلار در بانک ملی نیویورک شعبه لندن برای تأمین آتیه خود ذخیره نموده است و امروز سردستۀ غارتگران (پادشاهی) بودن خود را افتخار دانسته با مخارج گزاف اعیاد مخصوص به خودش را جشن گرفته است.برعکس تمام فِرَق سیاسی و اجتماعات کارگری را غارت و خفه نموده و فشار ملی را نسبت به ملل فعالیت بدتر از حکومت تزار اجرا می نماید.جراید فعلی که مداح و کاسه لیس حکومت پهلوی هستند این همه آه و ناله گرسنگی و بیکاری ایرانیان را در نظر عالمیان و زحمتکشان ایران پرده پوشی نموده اسم منحوس پهلوی را با خطهای درشت درج نموده و یگانه ناجی ایران می نامند.رفقا فشار اقتصادی ملی مملکت حیات ما را هر آن تهدید می نماید.حکومت ملاکی و مجلس شورای ملی ذره ای به حال ما اعتنا نکرده و با وضع مالیاتهای سنگین ما کارگران را مجبور می نماید که اطفال 7 ساله و مادر 70 ساله خود را به کار واداریم.بنابراین برای ما زحمتکشان نه از مجلس و نه از شاه راه نجات نبود و فقط یگانه راه نجات ما کارگران،دخول به تشکیلات اتحادیه های صنفی و مبارزه با جلادان ضد صنف کارگر می باشد.
کارگران ایران، با همراهی زحمتکشان عالم در تحت رهبریت اتحادیه کارگران {….} می توانیم به اجرای شعارهای ذیل موفق شویم.
1- وضع قانون زحمت با اشتراک نمایندگان حقیقی صنف زحمت کش،علنی شدن اتحادیه های کارگری،8 ساعت وقت کار با مزد کارگران،لغو و وصول سر خط در کارخانه های فرشبافی و غیره،مراعات حفظ الصحه کارگران در کارخانجات،جلوگیری از کار کردن اطفال خردسال،بیمه کارگران،تأمین معاش بیکاران شهر و دهات.
2- آزادی جراید و ادبیات و اجتماعات کارگری.
زنده باد اول ماه مه،عید کبیر بین المللی زحمتکشان،زنده باد اتحادیه های صنفی کارگران ایران.زنده باد اتحادیه کارگران روی زمین.{…} محو باد اصول و قوانین استبدادی حکومت پهلوی و مجلس او.محو باد فشار ملی که تمام اکثریت را در زیر پای یک مشت آقایان مفت خور {…} اسیر کرده
….
اردیبهشت 1310-اتحادیه کارگران ایران

اقداماتِ تحصن شکنانه مسئولین حکومتی علیه اعتراضاتِ معلمانِ قوچان

امروز يكشنبه 9/2/1386 عده اي اندك از نيروهاي وابسته و مواجب بگير در اقدامي ناشايست و غير اخلاقي و با استفاده از نام مقدس «معلم» اقدام به پخش اطلاعيه در سطح مدارس شهر قوچان نمودند.
در اين اطلاعيه كه از طرف گروه ساختگي و غير قانوني كه هيچ گونه مجوزي هم ندارد از فرهنگيان خواسته شده است كه دست از تحصن و اعتراض عليه مسولين ناشنوا بردارند و روز چهارشنبه 12/2/1386 هم در محل اداره تجمع ننمايند.
اما همكاران دلير و هوشمند و آگاه بدانند كه اعلاميه اي كه از طرف اداره ي آموزش و پرورش تهيه و ارسال شود به هيچ وجه مستند و قابل قبول نخواهد بود. و فقط اعلاميه ها و اطلاعيه هاي « كانون صنفي معلمان ايران» معتبر و قابل اجرا خواهد بود.
همكاران ارجمند!
هدف از اين اعلاميه در درجه ي اول عقب نشني فرهنگيان شريف و آگاه از مواضع به حق خود مي باشد.در ثاني مي خواهند كه تحصن فرهنگيان را درهم شكسته و از تجمع آنان در روز چهارشنبه 12/2/1386 در محل اداره آموزش و پرورش جلوگيري نمايند.
همكاران ارجمند!
بدانيد و آگاه و هوشيار باشيد كه در روز چهارشنبه مورخه 12/2/1386 هم زمان با ساير همكاران در سراسر ايران اسلامي عزيز با اطلاع رساني صحيح و به موقع در محل اداره آموزش و پرورش قوچان و در مقابل چشمان رياست اداره و وابستگان به اين دستگاه تجمع خواهيم كرد، و آزادي همكاران دربندمان را خواستار خواهيم شد.
در ادامه فشارها و تهدیدها علیه اعضای کانون صنفی و مبارزه با تحصن فرهنگیان ادارهی آموزش و پرورش شهرستان قوچان در اقدامی نادرست و نسنجیده اقدام به برگزاری امتحانات آمادگی در سطح مدارس نموده است. و با ارسال نامه به مدارس از مدیران التماس کرده است که همکارانی که از برگزاری امتحانات خودداری کردند اسامی آن ها را به حراست ارسال کرده تا با این مهره های اسرائیل و آمریکا برخورد قانونی!!!!!!!!!! شود.
روز ۵شنبه مورخه ۶/۲/۸۶ گردهمایی مدیران مدارس قوچان در اردوگاه احد برگزار گردید. که چندین نفر اقدام به سخن پراکنی نمودند.از جمله فرماندار قوچان که با لحن تندی فرهنگیان متحصن را تهدید به برخورد فیزیکی نمود.سخنران بعدی عباس رستمی (همان شخصی که در دوران خدمتش در دانشگاه دو سرباز را در تصادف کشت و برای ساکت نمودن خانواده اش کشته ها را در لیست شهدا قرار داد)بود که چیزهای نامربوطی ایراد کرد.
امام جمعه هم مثل سنوات قبل موقع نهار سررسید و همه را به تقوای الهی دعوت کرد البته غیر از خودش.موقع نهار هم که ماشاالله همه بزرگان برای سرکوب استکبار در صحنه حاضر شده و شکم را پر کردند



Sunday, April 22, 2007

يادش بخير آن زمان كه نوجوان بوديم و اوج انقلابي گري ومذهب بود.دوستي ارمني داشتم كه آنتوان نام داشت.هربار كه از پيشش برمي گشتم مجبور بودم دست ورويم را بشورم تا از نظر خانواده نجاستم پاك شود.يكبار پرسيدم چرا اينها نجس اند.مادربزرگم گفت :اينها كونشان را نمي شورند.چندروز بعد با خجالت از آنتوان پرسيدم كه تو كونت را نمي شوري.قهر كرد ورفت.فردا مدير مدرسه من را خواست وتوضيح داد كه ارامنه نه تنها كونشان را مي شورند بلكه مثل من وشما انسانند والبته ايراني
.نظير همين اراجيف درباره بهاييان نيزگفته مي شد.هميشه شنيده بوديم كه بهاييان كثيف و نجس هستند.بزرگترهاي خانواده مي گفتند كه بهاييان آدمهاي بد وخطرناكي هستند.(چه شناخت عميق ومبسوطي!!)يكبار كه قلبم درد مي كرد مرا بالاجبار به نزد دكتر فريدوني بردند.پزشكي ديدم مهربان وخوش برخورد.واين اولين وآخرين باري بود كه اورا ديدم .وقتي به خانه رسيديم پدرم گفت كه او بهايي است.گفتم اگر او بهايي است وكافر و دشمن ما ، پس ما چه هستيم؟
رايحه درد(دفتر شعر)-عطا...فريدوني
"http://rapidshare.com/files/26613652/rayehedard.rar"


spacer
powered by blogger