spacer

مزدکیان

spacer - -***--- یاد جانباختگان سال شصت وهفت گرامی باد--***- از موج جدید خشونت و اعدام جلوگیری کنید ---- اتحاد و همبستگي آغاز راه هر مبارزه است

Monday, April 25, 2011

داستان ما

روستایی فقیری که از تنگدستی و سختی معیشت جانش به لب رسیده بود، نزد آخوند ده رفت و گفت: آملا، فشار زندگی آنقدر مرا در تنگنا قرار داده که به فکر خودکشی افتاده ام. از روی زن و بچه هایم خجالت می کشم، زیرا حتی قادر به تامین نان خالی برای آنان نیستم. با زن، شش فرزند قد و نیم قد، مادر و خواهرم در یک اتاق کوچک مخروبه زندگی می کنیم، که با هر نم باران آب به داخل آن چکه می کند. این اتاق آنقدر کوچک است که شب وقتی چسبیده به هم در آن می خوابیم، پای یکی دو نفرمان از درگاه بیرون می ماند. دیگر ادامه این وضع برایم قابل تحمل نیست… پیش تو، که مقرب درگاه خدا هستی، آمده ام تا نزد او شفاعت کنی که گشایشی در وضع من و خانواده ام حاصل شود.

آخوند پرسید: از مال دنیا چه داری؟

روستایی گفت : همه دار و ندارم یک گاو، یک خر، دو بز، سه گوسفند، چهار مرغ و یک خروس است.

آخوند گفت :من به یک شرط به تو کمک می کنم و آن این است که قول بدهی هرچه گفتم انجام بدهی.

روستایی که چاره ای نداشت، ناگزیر شرط را پذیرفت و قول داد….

آخوند گفت: امشب وقتی خواستید بخوابید باید گاو را هم به داخل اتاق ببری. روستایی برآشفت که: آملا، من به تو گفتم که اتاق آنقدر کوچک است که حتی من و خانواده ام نیز در آن جا نمی گیریم. تو چگونه می خواهی که گاو را هم به اتاق ببرم؟!

آخوند گفت: فراموش نکن که قول داده ای هر چه گفتم انجام دهی وگرنه نباید از من انتظار کمک داشته باشی.

صبح روز بعد، روستایی پریشان و نزار نزد آخوند رفت و گفت: دیشب هیچ یک از ما نتوانستیم بخوابیم. سر و صدا و لگداندازی گاو خواب را به چشم همه ما حرام کرد.

آخوند یکبار دیگر قول روستایی را به او یادآوری کرد و گفت:

امشب علاوه بر گاو، باید خر را نیز به داخل اتاق ببری.

چند روز به این ترتیب گذشت و هر بار که روستایی برای شکایت از وضع خود نزد آخوند می رفت، او دستور می داد که یکی دیگر از حیوانات را نیز به داخل اتاق ببرد تا این که همه حیوانات هم خانه روستایی و خانواده اش شدند! روز آخر روستایی با چشمانی گود افتاده، سراپای زخمی و لباس پاره نزد آخوند رفت و گفت که واقعا ادامه این وضع برایش امکان پذیر نیست!

آخوند دستی به ریش خود کشید و گفت: دوره سختی ها به پایان رسیده و به زودی گشایشی که می خواستی حاصل خواهد شد. پس از آن به روستایی گفت که شب گاو را از اتاق بیرون بگذارد!

ماجرا در جهت معکوس تکرار شد و هر روز که روستایی نزد آخوند می رفت، این یک به او می گفت که یکی دیگر از حیوانات را از اتاق خارج کند تا این که آخرین حیوان، خروس نیز بیرون گذاشته شد.

روز بعد وقتی روستایی نزد آخوند رفت، آخوند از وضع او سئوال کرد و روستایی گفت: خدا عمرت را دراز کند آملا، پس از مدتها، دیشب خواب راحتی کردیم. به راستی نمی دانم به چه زبانی از تو تشکر کنم. آه که چه راحت شدیم

و این است حال و روز ما

بچه‌های حاجی آقا به وصیت پدر عمل کرده‌اند

در كتاب حاجيآقا نوشته صادق هدايت (1945)، حاجي به كوچكترين فرزندش درباره نحوه كسب موفقيت در ايران نصيحت ميكند:
توي دنيا دو طبقه مردم هستند؛ بچاپ و چاپيده؛ اگر نمي
خواهي جزو چاپيدهها باشي، سعي كن كه ديگران را بچاپي ! سواد زيادي لازم نيست، آدم را ديوانه ميكنه و از زندگي عقب مياندازه! فقط سر درس حساب و سياق دقت بكن! چهار عمل اصلي را كه ياد گرفتي، كافي است، تا بتواني حساب پول را نگهداري و كلاه سرت نره، فهميدي؟ حساب مهمه! بايد كاسبي ياد بگيري، با مردم طرف بشي، از من ميشنوي برو بند كفش تو سيني بگذار و بفروش، خيلي بهتره تا بري كتاب جامع عباسي را ياد بگيري!
سعي كن پررو باشي، نگذار فراموش بشي، تا مي
تواني عرض اندام بكن، حق خودت رابگير!
از فحش و تحقير و رده نترس! حرف توي هوا پخش مي
شه، هر وقت از اين در بيرونت انداختند، از در ديگر با لبخند وارد بشو، فهميدي؟ پررو، وقيح و بيسواد؛چون گاهي هم بايد تظاهر به حماقت كرد، تا كار بهتر درست بشه!... نان را به نرخ روز بايد خورد!
سعي كن با مقامات عاليه مربوط بشي، با هركس و هر عقيده
اي موافق باشي، تا بهتر قاپشان را بدزدي!....
كتاب و درس و اينها دو پول نمي
ارزه! خيال كن تو سر گردنه داري زندگي ميكني!اگر غفلت كردي تو را ميچاپند. فقط چند تا اصطلاح خارجي، چند كلمه قلنبه ياد بگير، همين بسه!!
خیلی جالبه که بعد از 65 سال هنوز هم در بر همان پاشنه میچرخد..!!!؟؟؟ ظاهراً بچه
های حاجی خوب به وصیت پدر عمل کردهاند!

در روزگاران قدیم انسانها بسیار به هم ظلم کردند و سیاهی و تباهی به نهایت خود رسید .تا اینکه کتیبه ای از سوی پروردگارشان بر آنان نازل شد !

ده فرمان :

1- هیچ انسانی ، انسان دیگر را نکُشد .

2- هیچ انسانی ، به انسان دیگر تجاوز نکند .

3- هیچ انسانی ، به انسان دیگر دروغ نگوید .

4- هیچ انسانی ، به انسان دیگر تهمت نزند .

5- هیچ انسانی ، از انسان دیگر غیبت نکند .

6- هیچ انسانی ، مال انسان دیگر را نخورد .

7- هیچ انسانی ، به انسان دیگر زور نگوید .

8- هیچ انسانی ، بر انسان دیگر برتری نجوید .

9- هیچ انسانی ، در کار انسان دیگر تجسس نکند .

10- هیچ انسانی ، انسان دیگر را نپرستد !

پس از آن

سالیان سختی بر شیطان و همدستانش گذشت ،

تا اینکه روزی شیطان ، چاره ای اندیشید .

او گفت :

ای دوستان ، کلمه ای یافته ام که بسیار از او بیزارم

اما

به زودی با افزودن تنها همین یک کلمه به ده فرمان ، همه چیز را به سود خودمان ، تغییر خواهم داد

و ده فرمان چنین شد :

1- هیچ انسانی ، انسان مؤمن دیگر را نکُشد .

2- هیچ انسانی ، به انسان مؤمن دیگر تجاوز نکند .

3- هیچ انسانی ، به انسان مؤمن دیگر دروغ نگوید .

4- هیچ انسانی ، به انسان مؤمن دیگر تهمت نزند .

5- هیچ انسانی ، از انسان مؤمن دیگر غیبت نکند .

6- هیچ انسانی ، مال انسان مؤمن دیگر را نخورد .

7- هیچ انسانی ، به انسان مؤمن دیگر زور نگوید .

8- هیچ انسانی ، بر انسان مؤمن دیگر برتری نجوید .

9- هیچ انسانی ، در کار انسان مؤمن دیگر تجسس نکند .

10- هیچ انسانی ، انسان دیگر را نپرستد ! مگر اینکه بسیار مؤمن باشد !

و اینک ای دوستان به سوی انسانها بروید و به وسوسه بپردازید و کاری کنید که هیچ کس ، هیچ کس را مؤمن نپندارد ، جز آنان که از دنیا رفته اند !

مرتضی مطهری: اولین روحانی سرشناسی که در جمهوری اسلامی ترور شد مرتضی مطهری بود نه آنقدر تفسیر مدرنی از اسلام ارائه داده بود که به جرم التقاطی بودن ترور شود و نه آن اندازه سیاست پیشه بود که اجازه دهد نامش در میان موسسین حزب جمهوری اسلامی دیده شود.عامل ترور او را گروه فرقان نامیده اند گروهی که رهبری آن را علی اکبر گودرزی که تنها سی سال داشت عهده دار بود.صدر حاج سید جوادی،وزیر کشور دولت موقت پس از ترور سرلشگر قرنی توسط گروه فرقان می گوید:«در باره این گروه اطلاعاتی وجود دارد که افشایش به نفع مملکت نیست»(1)به راستی رهبر واقعی این گروه کیست؟چه کسی فرمان شلیک را صادر کرده است؟اشاره حاج سید جوادی به کیست؟

محمود طالقانی: به جز آن که چپ بود لیبرال هم بود،این از عجایب سیاست در ایران است که چپ ها مدعی لیبرال گری شدند نه راست ها.بازرگان پس از مرگ مشکوک طالقانی گفته بود:«امیدواریم نگرانی مرحوم طالقانی که تا پیش از مرگش همراهش بود نیز برطرف گردد،این نگرانی به خاطر قانون اساسی بود»(2) اشاره بازرگان به اصل ولایت فقیه است،اصلی که تا طالقانی زنده بود بهشتی جسارت نکرد در مجلس خبرگان آن را تصویب نماید.اما با مرگ طالقانی جز اینکه ولایت فقیه وارد قانون اساسی شد با انحصارگرایی حزب جمهوری اسلامی مجاهدین خلق نیز به مسیر رادیکالزه شدن هدایت می گردید.راستی طالقانی به خاطر حمله قلبی درگذشت یا به علت رابطه با چپ ها و مخالفت با اصل ولایت فقیه؟«قبول اینکه در زمان وقوع سکته آیت الله تنها بود،تلفن خانه اش ناگهان قطع شده بود و اتومبیلی هم برای بردن او به بیمارستان در دسترس نبود برای مردم ناباور مشکل می نمود»(3)

حسن لاهوتی: شباهتی که حسن لاهوتی با طالقانی دارد این است که فرزند هر دو با مارکسیست ها قرابت دیرینه ای داشته اند و در روزی که هر دو پدر فرزند انقلاب بوده اند انقلاب فرزندشان را خورده است،با این تفاوت که دستگیری مجتبی طالقانی منجر به قهر آیت الله و سپس آزادی فرزند می شود اما دستگیری وحید لاهوتی نه تنها منجر به مرگ خود او می شود بلکه پدر را نیز راهی دیار مردگان می کند.پس در روزی که هاشمی ریاست مجلس را به عهده داشت و گریه امانش را بریده بود اینگونه گفت:«صبح امروز خبر بسیار تلخی به ما رسید و برادرمان،همکارمان و همرزممان جناب حجت الاسلام آقای لاهوتی به دنبال حادثه ای،سکته قلبی که برایشان اتفاق می افتد{…}دار فانی را وداع می گویند »(4) اما فائزه هاشمی سه دهه بعد بر خلاف نظر پدر رازی را چنین فاش می کند:« علت فوت آقای لاهوتی را مسمومیت با سم استرکنین اعلام کردند»(5) سخنی که منجر به توقیف هفته نامه شهروند امروز می شود.راستی مگر هاشمی نگفته بود لاهوتی بر اساس حمله قلبی در گذشته است پس چرا وی و اغلب سران در مراسم خاکسپاری آن همرزم شرکت نکردند؟مگر حمله قلبی جرم بوده است؟

احمد خمینی: احمد خمینی نور دیده چپ ها بود چپ هرزمان بازی را می باخت دست به دامن او می شد تا مشاوره های احمد،دل آیت الله خمینی را بدست آورد.فائزه هاشمی در مورد مرگ لاهوتی می گوید:«انتظاری که از سید احمد آقا به عنوان دوست بسیار نزدیک آقای لاهوتی می رفت،به طور شایسته و بایسته برآورده نشد»(6)مردی که در قبال یار دیرینه اش سکوت کرد نمی دانست پس از مرگش موجی از سکوت او را بدرقه خواهد کرد.آخرین سخنرانی احمد در حسینه جماران نسخه ی نامیمونی برای او پیچید:«چرا ضعف مدیریت خود را به گردن امریکا می اندازید؟ نمیتوانید کشور را اداره کنید و این همه مشکلات را به بارآورده اید و همه را به گردن توطئه خارجی می اندازید.»(7)با این حال کشته شدن دکتر جمشید پرتوی،پزشک احمد خمینی و پیگیری های عماالدین باقی در رابطه با اعترافات سعید امامی و تایید حسن خمینی نشان می دهد پرونده مرگ احمد خمینی همچنان باز مانده است.

1- بیست و پنج سال در ایران چه گذشت؟،جلد اول،داود علی بابایی،نشر امید فردا،ص 205
2-
انقلاب اسلامی از پیروزی تا تحکیم،عباس شادلو،نشر وزرا،صص 85،86
3-
بیست و پنج سال در ایران چه گذشت؟،جلد اول،داود علی بابایی،نشر امید فردا،ص 235
4-
بیست و پنج سال در ایران چه گذشت؟،جلد پنجم،داود علی بابایی،نشر امید فردا،ص 375
5-
هفته نامه شهروند امروز شماره 70
6-
همان
7-



Wednesday, April 20, 2011

1-هيچ کس کار نمی کند، اما تمام برنامه ها اجرا می شود.
2-تمام برنامه ها اجرا می شوند، اما بازار راکد است.
3-بازار راکد است، اما هيچ کس گرسنه نيست.
4- هيچ کس گرسنه نيست، اما همه نا خوشنودند.
5-همه ناخوشنودند، اما هيچ کس شکايتی ندارد.
6-هيچ کس شکايتی ندارد، اما زندان ها پر است.


spacer
powered by blogger