spacer

مزدکیان

spacer - -***--- یاد جانباختگان سال شصت وهفت گرامی باد--***- از موج جدید خشونت و اعدام جلوگیری کنید ---- اتحاد و همبستگي آغاز راه هر مبارزه است

Sunday, March 19, 2006

نوروز جمشيدی


شاهنامه بنيان گزاری نوروز، اين بزرگترين جشن ملی، ميهنی و فرهنگی مردمان پشته يا فلات ايران را به جمشيد سومين پادشاه کيانی نسبت می‌دهد و آنرا روزی می‌شناساند که جمشيد پس از آنکه به مردم رشتن نخ از پشم، کتان، ديگر الياف و ابريشم را آموخت و همچنين پارچه بافی، دوختن و پوشيدن رخت و لباس، ساختن زره و جوشن را از آهن، ساختن کشتی، ساختن گرمابه و بسياری کارهای بايسته و شايسته ديگر را فرا داد. به ديوان فرمان داد تا تختی بسازند که شاه بتواند بر آن بنشيند و آن تخت بر روی ِ دوش آن ديوان به آسمان برده شود.
فردوسی بنا بر داستانهای کهن در اين باره می‌سرايد:


 چو آن کارهای وی آمد به جايـد

ز جـای ِ مِهـی بـر تـر آورد پـای

به فـر کيــانی يکـی تخـت ساخت

چه مايه بدو گوهر انـدر نساخت

که چون خواستی ديـو بـر داشتی

ز هـامون به گـردون بر افراشتی

چــو خـورشيـد تـابـان ميـان هــوا

نشستــه بــر او شــاه فــرمـانــروا

جهــان انجمــن شـد بــــر تخـت او

فــــرو مـــانــده از فـــره بخــتِ او

به جمشيــد بـر گــوهـــر افشــاندند

مــر آن روز را روز نــو خـواندند


ابوريحان بيرونی در کتاب "التفهيم" می‌نويسد:

 "نوروز نخستين روز از فروردين‌ماه و پيشانی سال نو است، و ششم فروردين ماه(روز زايش زرتشت) نوروز‌بزرگ ناميده می‌شد و باشکوه‌ترين بخش‌جشنشان نيز در اين روز‌بود."

نوروز هنگامی است که خورشيد فروزان روی مدار خط استوا قرار می‌گيرد و درازای روز و شب برابر می‌شود. اين برابری را بزبان عربی اعتدال ربيعی (ربيع=بهار) که همان برابری و يکسانی بهاری باشند نامند.

بانوی فرهيخته فتانه فريد هنگاميکه در باره گاهنبارها و جشنهای ايرانی سخن می‌راند، می‌نويسد:

"نخستين جشن، جشن نوروز بود و نامش " همسپتمئيدی _ ?Hamaspathmaidhyaya "به ‌معنی "برابری روز و شب در تابستان" يا به گفته گاهشماران " اعتدال ربيعی" است."

درباره ديگر جشنهای ايرانی در نوشتارهايی ديگر و در شماره‌های آينده اين نشريه خواهيم خواند.



خانه تکانی نوروزی و سفيد کردنِ ظرفها:


پيشباز از نوروز در بسياری شهرستانها از اول اسفندماه که آنرا ماه عيد می‌نامند و با خانه تکانی که هنوز هم رسم هست آغاز و با سفيد کردن ظرفها يا آوندهای مسی که برای جلوگيری از مسموميت غذايی، هرساله بايد آنها را با ورقه نازکی از قلع می‌پوشاندند يا آب می‌دادند و اينک از رواج افتاده‌است و شايد در پاره‌ای از شهرستانه و روستاها هنوز هم رواج داشته باشد دنبال می‌شد.

خانه تکانی از باورهای کهن ايرانی در راستای پاسداری از طبيعت و همچنين بهداشت و پاکيزگی سرچشمه می‌گيرد. در روزگاران گذشته، خانه تکانی دو بار در سال يعنی در مهرگان و نوروز انجام می‌گرفت که شوربختانه اين رسم نيکو امروزه در مهرگان انجام نمی گيرد. مردمانی که در نجد يا فلات ايران زندگی می‌کرده‌اند همواره نمود پاکی و پاکيزگی و پاسداری از داده‌های طبيعی بوده‌اند و چنانچه به نوشته‌های تاريخی نگاه کنيم می‌بينيم که نا آگاهان ايرانيان را به سبب همين ويژگیِ پاسداری از محيط زيست، طبيعت پرست پنداشته‌اند. در مورد پاکيزگی ايرانيان در خاطرات "سينوهه" پزشگ فرعون_( که با پشتکار شادروان ذبيح‌اله منصوری بفارسی برگردانده ‌شده‌است)_ بوجود گونه‌ای از توالت‌های بهداشتی اشاره شده‌است. او می نويسد که آنان به اتاقها پوشيده‌ای که جوی کوچکی از آب در آن روان بود رفته و رفع حاجت می‌کردند.



خوان نوروزی يا سفره هفت‌سين:


راستی خوان نوروزی چيست؟ چه فلسفه‌ای دارد؟ از چه چيزهايی تشکيل شده‌است و آن چيزهايی که بر خوان نوروزی يا سفره هفت‌سين می‌نشينند نمود چه چيزهايی هستند؟ آيا خوان نوروزی يا سفره هفت سين يا هفت شين از هفت آخشيج يا عنصر طبيعی که نامشان با آوا يا حرف "سين" يا "شين" آغاز شده‌اند؟ آيا ... ؟ و آيا ...؟ اينها و بسياری پرسشهای ديگر هر ساله و در هنگامه نوروزِ خجسته‌ی باستانی، برای بسياری از ما و فرزندانمان پيش می‌آيند و پاسخگويی به آنها، بويژه در ديارِ غربت و برای آشنا نمودن فرزندانمان پا فرهنگ پربار ايرانی، نه تنها لازم و ضروری که گاه حياتی می‌نمايد.

مهمترين انگيزه گستردنِ خوان نوروزی را، سپاسگزاری آدميان از داده‌های اهورايی و پروردگاری دانسته‌اند. بهمين سبب هم پاره‌ای گذاشتن کتابهای مقدس دينی بر سفره هفت سين را لازم نمی‌دانند، زيرا همانگونه که سعدی می‌گويد:

 برگ درختان سبز در نظر روزگار

هر ورقش دفتريست معرفت کردگار



آنان هر داده طبيعی که بر خوان نشسته را جهانی از رمز و راز و نشانه‌ای از توانايی و دانايی و مهربانی پروردگار يگانه می‌باشد را همچون کلام پروردگاری و بسنده می‌دانند و تنها ديوانِ‌حافط و شاهنامه فردوسی را بر خوان می‌نهند. بسياری ديگر کتاب آسمانی آيين خود را بر خوان می‌گذارند که اوستا يا گات‌ها برای زرتشتيان، تورات برای يهوديان، انجيل يا کتاب مقدس برای مسيحيان و قرآن برای مسلمانان است.


 هفت سين، هفت شين و يا هفت چين:


هفت‌سينی: در روزگاران کهن دوگونه فرآورده از کشور چين به ايران وارد می‌شد. يکی آوندها يا ظرفهايی که از جنس کائولين بودند و امروزه نيز در بيشتر خانه‌ها وجود دارند و بنام چينی شناخته می‌شوند، ديگری هم فرآورده‌هايی فلزی که سينی _(واژه عربی شده چينی)_ناميده می‌شدند و امروز نيز نمونه‌ای از آنها را برای آوردن استکانهای چای و ميوه و همانند آنها مورد بهره‌گيری قرار می‌دهيم و همان سينی می‌ناميم.

در نوشته‌های کهن آمده است که خوان نوروزی عبارت بود از دانه‌ها و از فرآورده‌های کشاورزی همچون برنج، نخود، عدس، لوبيا، گندم، جو و ميوه و گل، خشگبار و مانندِ آنها که در آوندهايی فلزی چينی يا همان سينی قرار می‌دادند و بر خوان می‌نهادند. بنا بر اين ديدگاه، هفت‌سين بايد هفت‌سينی باشد که اندک اندک کوتاه گرديده و هفت سين شده‌است.


هفت سين: بکار بردن واژه "هفت سين" برای خوان نوروزی را همانگونه که هر ايرانی می‌داند، بدين سبب می‌دانند که بر اين خوان يا سفره هفت فرآورده و داده‌ی کشاورزی می‌نهند که نامشان با آوا يا حرف سين آغاز شده‌اند. فرآورده‌هايی همچون: سيب، سير، سماق، سنجد، سمنو، سبزه، سنبل، سکه، سبزی و...


هفت شين: اين ديدگاه و عقيده نيز وجود دارد که خوان نوروزی از هفت فرآورده با آوا يا حرف آغازين "شين" نه "سين" تشکيل می‌شده‌است. فرآورده‌هايی چون: شير، شکر، شيرينی، شربت، شراب، شيره، شمع و شمعدان و ... که پس از يورش اعراب و آورده‌شدن اسلام به ايران، و بخاطر حرام شمرده شدن شراب نزد مسلمانان، ايرانيان برای از ميان نرفتن خوان نوروزی‌شان، ناچار هفت سين را بجای هفت‌شين بر سفره گذارده‌اند.


هفت چين: در دوران گذشته و برای نمونه زمان پادشاهی هخامنشيان رسم بوده‌است که بر روی هفت ستون، هفت گونه دانه و گياه همچون نخود، عدس، لوبيا، ذرت، برنج، گندم، جو، ماش، باقالی، و همانند آنها را می‌روياندند و از آنجا که تمامی شرايط و ويژگيهای روياندن آنها را يکسان قرار می‌دادند، هر کدام از دانه‌ها که بهتر و بارورتر رشد می‌کردند را برای کشتِ آن سال بر می‌گزيدند. اين کار افزون بر دربارهای شاهی و فرمانروايی در همه خانه‌ها نيز انجام می‌شد و رسم امروزی روياندن سبزه پيش از نوروز و نهادن آن بر روی سفره هفت‌سين را هم سرچشمه گرفته از آن سنت می‌دانند.

بنا بر اين ديدگاه، خوان نوروزی می‌توانسته هفت‌چين نيز ناميده شود.


ديگر خوان يا سفره نشينان نوروزی:


بجز از هفت سين، بسته به رسم و آيين مردمِ هر منطقه، چيزهای ديگری نيز بر خوان يا سفره هفت‌سين نهاده می‌شود که هر کدام نمود و سمبل ويژه‌ای هستند. اين چيزها عبارتند از:

 آيينه، ماهی(بيشتر سرخرنگ)، شمع فروزان و شمعدان، آتش و آتشدان، گلاب، تخم مرغ، نان، آوندی پر از آب که نارنجی در آن شناور می‌باشد، نقل و شيرينی، شکر، شير، گل، بيدمشک، اسپند يا اسفند، سمنو، ميوه و از ميان ميوه‌ها انار و نارنج وجودشان در صورت موجود بودن لازم است. پاره‌ای نيز با نهادن شيره و شربت و شراب هفت شين و هفت سين را همراه می‌سازند. ديوان‌حافط که بيشتر اروپاييان آنرا همچون کتاب مقدس ايرانيان می‌شناسند و شاهنامه فردوسی نيز در بيشتر سفره‌ها گذاشته می‌شوند. همانگونه هم که پيشتر آمد بسياری از مردم کتاب مقدس آيين خود را بر خوان می‌نهند.


هفت‌سين نشين‌ها نمود و سمبل چه چيزهاينی هستند؟


سيب نمودار‌ِ راز و رمز عشق و دلدادگی و باروری است.

سنجد نشانه مهر و عشق است.

سکه بيانی از برکت مادی و بی نيازی است.

سمنو، بيانی گياهی که خوردنش از بايسته‌های نوروزی است و آنرا نمود روانها و ارواح پاک يا فروهرها نيز می‌دانند.

سبزه، تازه روييده از گندم، جو، عدس، ارزن و ديگر دانه‌ها، نشانواره زايش و باروری و نوزايی و برکت در طبيعت. رنگ سبز آن رنگ ملی مذهبی ايرانيانِ باستان.

سماق و سير، از داده‌های طبيعی پروردگاری.

سنبل و گلهای ديگر، نشانه‌ای از زيبايی طبيعت.

شمع و شمعدان، نشانه کانون گرم خانواده‌می‌باشد.

نان نشانه برکت است.

شير نشانواره زايش و يادی است از آفرينش انسان.

تخم مرغ، تخم و تخمه و نمادی است از نطفه و نژاد.

انار، نمادی از باروری و ميوه‌ای است که از ديرباز چون ميوه‌ای مقدس مورد احترام مردمان نجد ايران بوده‌است.

اسپند يا اسفند، از سپنتا به چم و معنی مقدس و گندزدايی کننده است.

آب، نشانه روشنی و پاکی است.

ماهی، نمادی است از جنبش و پويايی هستی.

نارنج و آب، نماد آسمان. (فراموش نکنيم ايرانيان کهن از ستاره شناسان نامدار بوده‌اند).

آيينه، نمادی از وجدان و بازتابِ انديشه، گفتار و کردار آدمی‌می‌باشد.

گلاب، بيانی است از عشق و دلدادگی.

گل‌بيد‌مشک، گل اسفند است و نشانه سپندارمزد.

نقل و شيرينی نشانه شيرين کامی است.

و . . .



حاجی فيروز:


حاجی فيروزه، سالی يک‌روزه

ارباب خودم سلام و عليکم ارباب خودم سرتو بالا کن

ارباب خودم بزبز قندی ارباب خودم چرا نمی خندی


و يا:

آتش افروز آمده، سالی يک روز آمده

آتش افروز صغريرم سالی يک روز فقيرم

روده و پوده آمده هر چی نبوده آمده.


آمدنِ حاجی‌پيروز يا حاجی‌فيروز يا آتش‌افروز که با لباسِ سرخرنگ و شليته و کلاهی دراز و رنگی و باز هم بيشتر سرخ‌فام و دايره زنگی يا زنگدار کوچکی در دست و چهره‌ای دود زده و پيش از نوروز با آواز خوانی و پايکوبی و دست‌افشانی پيروزی بهاری بر سرمای زمستانی را مژده می‌دهد و آمدن نوروز پيروز و جشن عيد را جار می‌زند نيز از نشانه‌های است که شادمانی نوروزی و بايستگی بشادی نشستن در نوروز را به همگان نويد می‌دهد. درباره پيدايش حاجی فيروز زياد ننوشته‌اند ولی نگارنده و گردآورنده اين جستار در در جايی خواندم و يا از بزرگواری* شنيدم که حاجی فيروز نمود سياووش می‌باشد که با سرفرازی از آتش بيرون آمده‌است. رخت سرخ رنگ تن او نيز نشانگر شراره‌های آتشی‌می‌باشد که او با سرفرازی و تندرستی از آن گذر کرده و با شادی از آن بيرون آمده‌است. البته پرفسور فرهنگ‌مهر ايرانشناس نامی، با گمان‌زنی، سنت حاجی‌فيروز را به زمان عمر‌ابن عبدالعزيز نسبت می‌دهند. در باره اين مورد در بخش نوروزی همين نشريه و هنگاميکه از کوسه برنشين يا مير نوروزی سخن می‌رود بيشتر خواهيم نوشت.

 بهر روی شادروان انجویٍِ‌شيرازی آمدن حاجی پيروز را نشانه آمدن عيد می‌داند و در اين باره می‌نويسد:

"‌ظاهر شدن حاجی فيروز در تهران و آذربايجان، نوروز نثار در قزوين، عروس گلی در گيلان و خواندن اشعاری در تعريف نوروز، آمدن عيد را مژده می‌دهند.)


*. شايد از آقای دکتر تورج پارسی استاد پيشين دانشگاه گنديشاهپور يا جنديشاهپور که از سال ۱۹۷۵ ترسايی کار پژوهشگری در دانشگاه "اپسالا در سوئد را دنبال می‌کنند، شنيده‌باشم.




مير نوروزی يا کوسه بر نشين:


مير نوروزی يا کوسه برنشين که بهار نشين هم خوانده شده‌است از رسم هايی می‌باشد که ايرانيان در هنگام نوروز برگزار می‌کردند. اين رسم بدينگونه بود که در روزهای نوروزی برای ايجاد شادی و شادمانی بيشتر در ميان مردم، شخص خنده دار يا مضحکی را مانند شاهان و اميران می‌آراستند و او بيشتر سوار بر خر و گاه اسب به کوچه و خيابان می‌آمد و در حاليکه بسياری از نوکران و چاکران پيرامونش را گرفته بودند به مسخرگی می‌پرداخت و به هر کسی دستوری می‌داد و باج و خراج می‌گرفت و ....

يکی از پزشکان هم ميهن درباره اين رسم که خود در سال ۱۳۰۲ خورشيدی و در بجنورد برگزاريش را بچشم خود ديده‌است می‌نويسد:

"‌... در دهم فروردين ديدم جماعتی کثير_(گروهی زياد)_ سواره و پياده می‌گذشتند. يکی از آنها با لباس‌های فاخر بر اسب رشيدی نشسته و چتری بر سر افراشته بود. جماعتی هم سواره در جلو و عقب او روان بودند. يک دسته هم پياده بعنوان شاطر و فراش بودند که بعضی چوب در دست داشتند و بر سر هر چوبی سر حيوانی از قبيل گاو و يا گوسفند بود. يعنی استخوان جمجمه‌ی حيوانی و اين رمز آن بود که امير از جنگی فاتحانه برگشته و سرهای دشمنان را با خود می‌آورد. دنبال اين جماعت، انبوه کثيری از مردم متفرقه‌ی بزرگ و خرد روان بودند و هياهوی بسيار داشتند. تحقيق کردم، گفتند در نوروز يک نفر امير می‌شود و تا سيزده عيد، حکمفرمای شهر است, به اعيان و اعزه‌ی شهر حواله نقد و جنس می‌دهد که همه کم يا زياد تقديم می‌کنند. باين طريق که مثلا حکمی می‌نويسد برای فلان متعين_(پولدار)_ که شما بايد سدهزار تومان تسليم صندوق‌خانه کنيد. البته مفهوم اين است که سد تومان بدهيد, اين سد تومان را کم و زياد می‌کردند ولی بهر حال چيزی گرفته می‌شد. غالب اعيان به رضا و رغبت چيزی می دادند، زيرا جزو عادات عيد نوروز و به فال نيک می‌گرفتند. از جمله به ايلخانی هم مبلغی خواله می‌دادند که می‌پرداخت. بعد از تمام شدن سيزده عيد، دوره‌ی امارت او بسر می‌آمد و گويا در يک خانواده اين شغل ارثی بوده‌است."

دکتر فرهنگ‌مهر، هنگاميکه درباره زمان پيدايی حاجی فيروز گمان زنی می‌کند، می‌آورد:

"‌سنت حاجی فيروز ممکن است به زمان عمرابن‌عبدالعزيز خليفه اموی برسد. آمده‌است که در زمان اين خليفه اموی مرد کوسه‌ای را که گندمگون، خوشرو و گشاده زبان بود و خوشقدم شناخته شده‌بود به "مير‌نوروزی" بر می گماشتند، بر الاغی سفيد سوار کرده و در شهر می گرداندند. در جلوی او مردی با جامه و در پشت او مردی که چتر سفيدی را بالایِ‌سر مير‌نوروزی نگاه می‌داشت حرکت می‌کردند و بدنبال آنها مردم شادی و پايکوبی می‌کردند. مير نوروزی کلاغ سياهی که پايش بسته بود در دست چپ داشت و نشانه‌ای بود از سپری شدن سختی و سردی زمستان، و باد‌بزن سفيدی در دست داشت که آنرا می‌جنباند. باين معنی که غم و اندوه اهريمنی را با سپيدی اهورايی از همه دور کند. مردمی که بدنبال مير نوروزی حرکت می‌کردند، دنبال سور و سات بودند. اين مراسم سيزده روز بدرازا می‌کشيد."


در زمان يکی از خليفه‌های اسلامی حادثه‌ای روی داد که شايد اندکی به واژه و نام "ميمنت" که در تاتر روحوضی يا تخته حوضی ما بکار می‌رود و حاجی فيروز نيز باز گردد. رويداد از اين قرار بود که در هنگام برگزاری جشن نوروز خليفه با جامه‌ای زربفت بر تخت می نشست و کسی که از آوای خوشی برخوردار بود و بخوش قدمی شهرت داشت و "ميمنت" ناميده می‌شد، اجازه واردشدن می‌خواهد و پس از اينکه خليفه به‌او اجازه ورود می داد از او می‌پرسيد :"از کجا می‌آيی و چه پيامی داری؟ و ميمنت ترانه خوان تبريک نووروزی می‌خواند. در هنگامه يکی از اين ترانه خوانی‌ها، ردای متوکل خليفه عباسی بپايش گير می‌کند و بزمين می‌افتد. خليفه خرافه‌ پرست افتادنش را از بدقدمی ميمنت دانسته دستور کشتن او را می‌دهد. ميمنت که باهوش و حاضرجواب باشد با تيز هوشی می‌گويد،: ای خليفه انصاف بده آيا ديدن من برای شما بد‌يمن بود بود که بسلامت از زمين برخاستيد و يا ديدن شما برای من که حالا بايد کشته‌شوم. خليفه از اين حاضر جوابی ميمنت خوشش می‌آيد از کشتنش در می‌گذرد.





سيزده بدر، به آب سپردن سبزه‌های بوروزی و سبزه گره‌زنی
:

سيزده بدر

 سال دگر

 بچه بغل

 خونه شوور(شوهر)

جشن نوروز دوازده رووز به درازا می‌کشيد و در سيزدهمين روز خانواده‌ها گروهی به بيروون از شهر و ده می‌رفتند و در دشت و دمن به شادی و شادمانی و پايکوبی و دست‌افشانی می‌پرداختند و می‌پردازند.

در روز سيزده نوروزی که سيزده بدر ناميده می‌شوند خانواده ها بيشتر بگونه ای گروهی به دامنه کوه و دشت و هامون می روند و با شادی و شادمانی روز خود را سپری می‌کنند. در اين روز سبزه‌هايی را که پيش از نوروز روويانده بودند به آب روان می‌سپارند.

رسم است که در اين روز دوشيزگان سبزه گره می‌زنند و همزمان با گره زدن سبزه و ترانه‌وار اين سرود را می‌خوانندإ
سيزده بدر سال دگر بچه بغل خونه شوور(شوهر
*قويدل*



Sunday, March 05, 2006

چرا ايرانيان بايد آيين هاي نوروزي« چهارشنبه سوري » و « سيزده به در»
را با شکوه تر از سال هاي گذشته برگزار کنند !؟


حضرت آيت آله مرتضي مطهري در باره چهارشنبه‌سوري فرموده بودند :« ... اين نمي‌شود، نياکان ما در گذشته چنين مي‌کردند، ما هم‌ چنين مي‌کنيم. چهارشنبه‌ي آخر سال مي‌شود آخر سال شمسي، چهارشنبه‌ي آخر اسفند مي‌شود. بسياري از خانواده‌ها که بايد بگيم : خانواده‌هاي احمق‌ها ، بسياري از خانواده‌هاي احمق‌ها ، د يالا ، آتشي روشن مي‌کنند ، هيزمي روشن مي‌کنند ؛ بعد آدم‌هاي سر و مر و گنده با اين هيکل‌هاي نمي دونم چنين و چنين ، از روي آتش مي‌پرند ؛ ( اي آتش زردي من از تو ، سرخي تو از من ) اين چقدر حماقت است. خب چرا چنين مي‌کنيد؟! ـ آقا اين يک سنتي ا‌ست مال ما مردم از قديم پدران ما چنين مي‌کردند . قرآن مي‌گه: ( اَولو كان آبائهم لايعقلون شيئاً ...) اگر هم پدران و گذشته‌تون چنين کاري مي‌کردند ، شما وقتي مي‌بينيد يه کار احمقانه است و دليل خريت پدران شما است ؛ روشو بپوشيد. چرا دو مرتبه اين سند حماقت را هي‌ سال به سال تجديد مي‌کنيد. اين فقط يک سند حماقت است. که هي کوشش مي‌کنيد که اين سند حماقت را هميشه زنده نگه‌ش داريد. ماييم که چنين پدر و مادرهاي احمقي داشته ايم. ( اَولو كان آبائهم لايعقلون شيئاً ...) از طرف ديگر، قرآن نمي‌گويد: ( هرچه که سنت است، پس بايد در هم کوبيد و هر چه که نو است، نوگرايي ... ) . يه عده‌ هم مي‌گند: ( نوگرايي). اين چه‌طور؟! نوگرايي هم درست نيست ... »
آيت‌اله مصباح يزدي هم در تاييد سخنان بالا در تاريخ 7 / 9 / 1381 فرمودند
«... پيغمبران به آن‌ها مى‌گفتند اين سنگى كه تراشيده ايد اين فلزى كه خودتان ساخته ايد ، اين چوبى كه تراشيده ايد ، چه شد كه خدا شد و قابل پرستش؟ يك جواب داشتند. جوابى كه چندين مرتبه قرآن اين را نقل كرده و نقد كرده . مى‌گويند ( انا وجدنا آبائنا على امة و انا على آثارهم لمقتدون ) يا تعبيرى شبيه اين. مى‌گويند ديديم پدران ما اين جور مى‌كردند ما هم اين طور مى‌كنيم. قرآن مى‌فرمايد: ( اَولو كان آبائهم لايعقلون شيئاً و لايهتدون ) صِرف اين كه پدران شما اين كار را مى‌كردند ولو هيچ دليلى ندارد اگر كار نابخردانه جاهلانه‌اى باشد باز هم بايد شما انجام دهيد؟ آن ها مى‌گفتند : بله خوب تقليد از پدران هم يك سنتى است. الان مگر در بعضى از شعارهايى كه مطرح مى‌شود ، زنده كردن آثار نياكان ، مگر از همين قبيل نيست. پيروى كردن از سنت‌هاى باستانى، چهارشنبه‌سورى و چيزهايى از اين قبيل مگر منطق‌اش همين نيست؟ مى‌گويند آقا آتش روشن مى‌كنى از رويش مى‌پرى چطور مى‌شود؟ اين چه فايده‌اى دارد؟ مى‌گويد پدران ما اين طور مى‌كردند سنت ملى است. سنت ملى يعنى چى؟! آن وقت از بودجه مملكت اسلامى از صدقه سر خانواده‌هاى شهدا براى احياء اين سنت‌ها پول خرج مى‌كنند، افتخار هم مى‌كنند اين منطق كه چون پدران ما اين كار را مى‌كردند ما هم بكنيم، تعصب خانوادگى ، تعصب ملى ، تعصب نژادى ، يك كار احمقانه‌اى است كه قرآن در چند جا صريحاً اين را محكوم كرده ولى به هرحال آدمي‌زادهايى كه خودشان را عاقل مى‌دانند بلكه گاهى عاقل تر از ديگران هم مى‌دانند خودشان اين سنت را عملى مى‌كنند آن وقت يادشان نيست كه تقليد کار ميمون است
جاى اين كه تقليد كار ميمون است اينجاست. به چه دليل اين كار را انجام مى‌دهيد؟ چقدر خطر متوجه اين ها مى‌شود چه فسادهايى در اين شب هاى چهارشنبه سورى در كشور رخ مى‌دهد چه آتش سوزى‌هايى مى‌شود و ... »

چون آيت اله مرتضي مطهري همچنين در مورد « سيزده به در » در سخنراني خود " خرافه سيزده " به تاريخ 13 فروردين ماه 1349 فرموده اند

... چرا شما بگوييد آقا الحمدالله ما که معذب نيستيم پس ما ديگر در هيچ روز نحسي قرار نگرفتيم. اتفاقاً ما الآن بايد بفهميم تمام روزهاي ما نحس است. روز اول فروردين ما هم نحس است. بين روز اول فروردين و روز دوم فروردين و سوم و چهارم و سيزده و چهارده و پانزده نيستيم. ما از اين نحسي بخوايم خارج بشيم چه بايد بکنيم؟! بريم بيرون، سبزه‌ها را بريد گره بزنيد از اين نحسي خارج بشيد؟! با سمنو پختن از نحسي خارج مي‌شيم ، با سبزه‌ها را در روز سيزده از خونه بيرون ريختن از نحسي خارج مي‌شيم؟! بيچاره! چرا خونه‌تو ول مي‌کني مي‌ري ... از خودت بيرون بيا از اين رفتار زشت خودت بيرون
بيا از اين عادات زشتت بيرون بيا ، از اين افکار زشت‌ خودت خارج شو ! از اين مرضات کثيف و پليدي که به اون گرفتار هستي، از اون ‌ها خارج شو! تا از نحوست بياي بيرون! سيزده چه گناهي دارد، خونه‌ات چه گناهي دارد؟ زندگي‌ت چه گناهي دارد؟ از
سمنو چه کاري ساخته‌ست‌؟! از سبزه‌گره زدن چه‌کاري ساخته‌ست؟! به خدا ننگ اين مردم است که روز سيزده را به عنوان سيزده به ‌در مي‌روند! من نمي‌دانم اين‌هايي که اسم تنظيم افکار و پرورش افکار روي خودشون مي‌ذارند، چرا يک کلمه هم نمي‌گند. بلکه برعکس ترويج مي‌کنند ، تشويق مي‌کنند. روز ولادت خاتم‌الانبياء که بايد روز تعطيل باشد و مردم بياند از تعليمات آن بزرگوار استفاده بکنند ما روز تعطيلي نداريم! روز ولادت شاه مردان علي‌بن‌ابي‌طالب براي ما تعطيل رسمي نيست؛ روز ولادت حسين‌بن علي براي ما روز تعطيل نيست؛ ولي روزي که سمبل خرافه و حماقت ماست، روز تعطيلي‌ست. اينا از اسلام نيست، اينا ضد اسلام است...»

مجلس شوراي اسلامي قصد دارد ( عصاره ملت ) ضمن احترام و رجوع به خواست ملت تعطيلات نوروزي را حذف و از تقويم رسمي کشور خارج کند.
بر اساس اين طرح که به منظور « خرافه زدايي » تدوين شده و از سوي مركز پژوهش هاي مجلس شوراي اسلامي براي ساماندهي تعطيلات رسمي كشور به مجلس تقديم شده است کليه تعطيلات روزهاي پنجم تا يازدهم نوروز و نيز « سيزده به در » از فهرست تعطيلات ساليانه ايران حذف شده است .
همچنين در اين طرح ، چهار روز نخست نوروز نيز به عنوان « روز هاي نيمه تعطيل » شناخته شده و در توضيح اين روز ها آمده است : در اين روزها كارمندان و كارگران موظفند در محل كار خود حاضر باشند ولي ساعت كارشان معادل يك دوم روزهاي كاري است ! همچنين مراكز آموزشي اعم از مدارس و مراكز دانشگاه ها نيز تا ساعت 12 ظهر موظف به تشكيل كلاس هاي درس هستند.
براساس اين طرح قرار است که صرفا « تعطيلات مذهبي » زير که اکثرا نيز روزهاي سوگواري هستند به رسميت شناخته شوند و کليه مناسبت هاي ملي همچون تعطيلات نوروزي ، ملي شدن صنعت نفت ( 29 اسفند ماه ) ، جشن فراملي « سيزده به در » و غيره که اکثرا از روزهاي جشن هستند ، از تقويم رسمي کشور حذف شوند.ر اساس ماده 2 طرح پيشنهادي مركز پژوهش هاي مجلس شوراي اسلامي ، تعطيلات رسمي كشور علاوه بر روزهاي جمعه شامل مناسبت‌هاي زير خواهد بود :
روز نخست فروردين ماه ( روزهاي نيمه تعطيل نوروز ) / 14 خرداد ماه « سالروز ارتحال حضرت امام خميني (ره) » / بهمن ماه (سالروز پيروزي انقلاب اسلامي) / 9 محرم (تاسوعاي حسيني) / 10 محرم (عاشوراي حسيني) / 20 ص 22فر ( اربعين حسيني) / 28 صفر « وفات حضرت رسول اكرم (ص) و شهادت حضرت امام حسن (ع) » / 17 ربيع الاول « ميلاد حضرت رسول اكرم (ص) و ميلاد امام جعفر صادق (ع) » / 3 جمادي الثاني « شهادت حضرت زهرا (س) » / 13 رجب « ولادت حضرت علي (ع) » / 27 رجب « مبعث پيامبر گرامي اسلام (ص) » / 15 شعبان « ولادت حضرت ولي عصر(عج) » / 21 رمضان « شهادت حضرت علي (ع) » / 1 شوال ( عيد سعيد فطر ) / 25 شوال « شهادت امام جعفر صادق(ع) » / 10 ذيحجه (عيد سعيد قربان) / 18 ذيحجه
(عيد سعيد غدير خم )

به قول گلسرخی من در کجای جهان ایستاده ام


قطع کمک هاي غرب به حماس
ايران کسري بودجه دولت فلسطين را تامين خواهد کرد
وحيد ثابتيان
۱۰ اسفند ۱۳۸۴
تنها يک هفته پس ازحضور خالد مشعل رهبر حماس در تهران وديدار با مقامات عالي رتبه ايراني، به گزارش روزنامه الحيات، ايران 250 ميليون دلار دراختيار اين گروه فلسطيني که گروه پيروزانتخابات ماه گذشته فلسطين هستند، قرار خواهد داد. خالد مشعل که پس از روي کارامدن براي جلب نظرکشورهاي دوست به ايران وروسيه سفر کرده بود، گفته بود هدف اين ديدارها کمک مالي نبوده است. با اين وجود درحالي که ايالات متحده، حماس را به خاطر آنچه مواضع غيرمنطبق بر روند صلح خاورميانه خوانده است از کمک هاي مالي محروم کرده است، کمک ايران به اين گروه فلسطيني، دور جديدي از تقابل منافع ايالات متحده وايران را درخاورميانه آشکار مي کند.
اين اقدام درجهت جبران کردن توقف کمک هاي ارسالي از سوي غرب به رهبران فلسطيني اهدا مي شود. يکي از مقامات فلسطيني اظهار داشته که مقامات ايراني گفته اند اجازه نخواهند داد قطع کمک هاي مالي کشورهاي غربي به حماس صدمه بزند. فرهت اسد سخنگوي حماس در وست بانک، گفته است مقامات ايراني به خالد مشعل هنگام بازديدش از تهران قول داده اند کسري بودجه به وجود آمده در فلسطين را پوشش خواهند داد تا فلسطيني ها هيچ مشکلي از بابت قطع کمک هاي غربي وبه خصوص آمريکا احساس نکنند. اين کمک ها قرار است مداوم باشد. حماس سالانه به يک ميليارد دلار بودجه براي اداره فلسطين نيازمند است.
برخي ازکارشناسان اعلام کرده بودند که با قطع کمک هاي ماهيانه جامعه بين المللي به حماس، هرج ومرج و ناآرامي اين گروه را مجبور، به ايجاد تغييراتي در مواضع خود کند. در حالي که هم اکنون ديپلمات هاي غربي از اينکه ايران با پرکردن اين شکاف کمک هاي مالي به وجود آمده، به راديکال تر کردن مواضع حماس و کاهش نفوذ غربي ها دراين منطقه اقدام کند.
روز سه شنبه همچنين سخنگوي حماس در نوار غزه، سامي ابو زهري، از کمک اتحاديه اروپا مبني بر اعطاي کمک فوري 143 ميليون دلاري به فلسطيني ها که قبل از به قدرت رسيدن حماس اعطا شده بود، تقدير کرد. درحال حاضر آمريکا واتحاديه اروپا از اينکه برنامه مشخصي براي کمک به اين گروه فلسطيني که اداره دولت خودگردان را به عهده خواهد داشت، خودداري کرده اند و آن را منوط به تغييراتي در مواضع رهبران اين جنبش نموده اند. کاندوليزا رايس در سفر هفته گذشته خود به کشورهاي مصر، امارات وعربستان تلاش کرده بود اين دولت ها را قانع کند که کمک هاي خود به گروه حماس را مشروط به برخي تغييرات در سياست هاي اين گروه کنند. اقدامي که با سردي در کشورهاي ياد شده روبرو شد.
گروه حماس که نزديکي بسياري با دولت ايران دارد، همواره يکي از موضوعات مورد مناقشه اي بوده است که کشورهاي غربي از آن به عنوان مانع براي گسترش روابط با ايران به بهانه حمايت از گروه هاي تروريستي، ياد کرده اند. پس از پيروزي حماس در انتخابات 25 ژانويه فلسطين، دولت ايران اعلام کرد به حمايت خود از اين گروه فلسطيني ادامه خواهد داد. مقامات حماس تلاش مي کنند، با نزديک شدن به کشورهاي مسلمان و عرب منطقه، به جمع آوري کمک هاي مالي بپردازند وقطع کمک هاي جامعه بين المللي را به دليل رهبري حماس بر دولت فلسطين به نحوي خنثي کنند.
واشنگتن از مقامات فلسطيني خواسته است که نسبت به بازگرداندن کمک پنجاه ميليون دلاري که قرار بود در پروژه هاي زيرساختي مورد استفاده قرار گيرد، اقدام کند. ايالات متحده از آن هراس دارد که اين پول در دستان کساني بيافتد که درنظر آنان سازماني تروريستي به شمار مي روند. اسراييل نيز دراين ميان از دادن عوايد مالياتي وگمرکي به دولت خودگردان خودداري کرده است تا حماس براي اداره مردم فلسطين تحت فشار بيشتري قرارگرفته، براي ادامه مذاکرات با اسراييل وحمايت از روند صلح نرمش بيشتري نشان دهد.
ايران همواره از نزديکي خود با حماس به عنوان يکي از کارت هاي بازي خود درخاورميانه استفاده کرده است. با اين وجود هنگامي که از خالد مشعل درمصاحبه اي در تهران پرسيده شد که اگر آمريکابه ايران حمله کند، حماس چه خواهد کرد پاسخ داد که براي ايران دعا خواهد کرد. عبارتي که نشان مي دهد، حماس درعين حال که مايل است از منابع مالي ايران استفاده کند، تلاش مي کند که زبان جديدي را درعرصه بين المللي به کارگيرد
.


spacer
powered by blogger