spacer

مزدکیان

spacer - -***--- یاد جانباختگان سال شصت وهفت گرامی باد--***- از موج جدید خشونت و اعدام جلوگیری کنید ---- اتحاد و همبستگي آغاز راه هر مبارزه است

Tuesday, October 14, 2008

تذکری به رفقا هنگام مطالعه متون کلاسیک

بینا داراب زند

این روزها خوشبختانه با شکلگیری گروه ها و مجامعی از فعالان کارگری روبرو هستیم که با خط کشی قاطع مابین خود و نظرات لیبرالیِ دهه های پیشین، به سمت اتحاد محافل سوسیالیستی - کارگری حول برنامه ی سیاسی و عملی سوسیالیسم انقلابی گام بر می دارند. نمونه های چنین جریاناتی را می توان در رفقای "انقلاب سرخ"، "جمعی از فعالین کارگری (JAFK )"، "گروه کارگری هدف" و ... ملاحظه نمود که با تکیه به دستاوردهای ایدئولوژیک و پراتیک انقلابی طبقه کارگر سعی دارند تا یک جنبش کارگری - سوسیالیستی را از پایه شکل داده و به ایجاد یک حزب انقلابی طبقه کارگر و در جهت استقرار حکومت شوراها سازماندهی کنند. به جرأت می توان گفت که چنین مرحله و هدفی سخت ترین و حساس ترین دوران رشد طبقاتی پرولتاریا در هر جامعه و مقطعی است و طبیعی است که چنین افراد صادق و انقلابی ای با شناخت از کمبودهای تجربیات نظری و عملی خود به متون کلاسیک علم مبارزه طبقاتی رجوع کرده تا با اتکاء به تجربیات غنی جنبش کارگری، "راه را از چاه تشخیص" دهند.
نتیجه ی یکی از نمونه های پر ارزش چنین اقدامی را باید در"یادداشت هایی در مورد کتاب "چه باید کرد" توسط رفقای "جمعی از فعالین کارگری (JAFK )"مثال زد که سایت سلام دمکرات نیز با انتشار آن سعی کرده است در اختیار گروه ها و هسته هایی که احیاناً خودشان نیروی پیشبرد چنین فعالیت هایی را ندارند، قرار دهد. امروز نیز قسمت پنجم آن را با عنوان "ضرورت تبلیغ همه جانبه در بین همه اهالی" منتشر کردیم و مطمئناً قسمت های بعدی این تلاش را نیز در خدمت خوانندگان قرار خواهیم داد. اما با خواندن عنوان و سپس محتوای آن، گو اینکه مثل همیشه از مواضع اصولی ایدئولوژیک و سیاسی مطروحه لذت بردیم، اما متوجه اشتباهی نیز گشتیم که لازم است در اینجا آن را به خودشان و خوانندگان مطالب شان گوشزد کنیم. به خصوص که بنظر می رسد که این اشتباه می رود تا تبدیل به ستونی از نظریات کارکردی (پراتیکی) ایشان گردد.
اصولاً هنگامیکه ما به متون کلاسیک رجوع می کنیم باید در نظر داشته باشیم که آنها برای پاسخگویی به معضلات مشخصی در زمان و مکانی غیر از شرایط کنونی ما نوشته شده اند. البته اینکه در پاسخگویی به چنان معضلاتی چندین تئوری جهانشمولی یافت می شود که هنوز اعتبار خود را حفظ کرده اند، شکی نیست. و به همین دلیل هم می باشد که در طی دهه ها توانسته اند بعنوان متون کلاسیک ارزشمند، از متون دیگری که چند سال پس از نگارششان به فراموشی سپرده شده اند، باقی بمانند. رساله "چه باید کرد" لنین نیز یکی از پر ارزش ترین متون کلاسیک است که بسیاری از نکات آن می تواند بخصوص از لحاظ نظری راهنمای ما باشد و اگر در شرایط مشابهی قرار گرفتیم حتی راهنمای عمل سوسیالیست های انقلابی باشد. اما سوألی که برای ما مطرح است، اینست که: آیا ما در همان شرایط قرار داریم؟ ما با رفقای "جافک" از لحاظ تشخیص خط مشی انحرافی ای که اینک با آن روبرو هستیم، یعنی دیدگاه سوسیال لیبرال و سوسیال دمکراسی و عملکرد اکونومیستی آنها هم عقیده ایم. اما زمانیکه در متن نوشته های آنها می خوانیم که: « وقتی كه لنین در چه باید كرد می گوید "ما باید به مثابه تئوریسین، مروج، مبلغ و سازمانده بین همه طبقات اهالی برویم" باید با یك دید استراتژیك به مساله نگاه كنیم كه محدود به دوران قبل از كسب قدرت سیاسی نیست بلكه در سراسر دوران سوسیالیسم هم باید چنین كنیم. در اینجا بحث در چارچوب چگونگی درگیر كردن هر چه بیشتر و كیفیتا بالاتر توده ها در اداره امور جامعه و دولت بعد از پیروزی انقلاب نیست، بلكه بر سر رهبری یك فرایند به سوی یك هدف معین است كه برقراری چنین مناسباتی را بین عنصر آگاه با حركت همه طبقات اهالی می طلبد.» [https://www.salam-democrat.com/spip.php?arti' href="https://www.salam-democrat.com/spip.php?article17661#nb1" target=_blank>1] این سوأل برای ما ایجاد می شود که آیا شرایط سوسیالیست های انقلابی در سال 1902 و 1903 میلادی با شرایط ما در سال 1387 شمسی همسان است که ما چنین توصیه ی مشخصی را در پراتیک خود به دیگران می کنیم؟ و از طرف دیگر، آن را چون اصل مطلقی مطرح می سازیم که گویا اگر کسی مخالف آن است در کمپ سوسیال لیبرال ها و اکونومیست ها قرار می گیرد؟
فکر نمی کنم که اینگونه باشد. سوسیالیست های انقلابی روسیه در سال های یاد شده مدت قریب به ده سال بود که فعالیت های مشخص انقلابی خود را آغاز کرده و از مراحل مختلف "دستیابی به برنامه انقلابی" و ایجاد "کمیته های سوسیالیستی در شهرهای بزرگ" و ادغام با بسیاری از کارگران پیشرو گذشته بودند و در آستانه تشکیل اولین کنگره حزب طبقه کارگر (سوسیال دمکراسی روسیه) قرار داشتند. در چنین زمانی است که لنین به سوسیالیست های انقلابی (کارگر و روشنفکر) که در کمیته های محلی سوسیالیستی تبدیل به گرو های کاری و مبنای اتحاد حزبی گشته بودند، دستوالعملِ مشخصِ "ما باید به مثابه تئوریسین، مروج، مبلغ و سازمانده بین همه طبقات اهالی برویم" را توصیه می کند. اما، هنگامیکه سوسیال دمکراسی روسیه در سال های 1895 تا 1900 هنوز مانند شرایط کنونی ما غالباً از روشنفکران سوسیالیست تشکیل گشته بود و ایشان هنوز نتوانسته بودند قشر آگاهی از طبقه کارگر بوجود بیاورند، در رساله "وظایف سوسیال دمکرات های روسیه" [2] توصیه می کند که: " فعالیت های ما در وحله ی اول وعمدتاً میان کارگرانِ کارخانه و شهری است. سوسیال دمکراسی روسیه نباید نیروهای خود را پراکنده کند. ( سوسیال دمکراسی روسیه) می بایست فعالیت های خود را بر روی کارگران صنعتی متمرکز سازد. (کارگرانی که) دارای حساسیت بیشتری نسبت به ایده های سوسیال دمکراتیک هستند و از لحاظ سیاسی و معرفتی تکامل یافته ترندو مهمتر آنکه از لحاظ تعداد در مراکز بزرگ سیاسی متمرکزند. بنابراین ایجاد تشکلاتی انقلابی و با دوام (ضربه ناپذیر - durable) در میان کارگران کارخانه و شهری مهمترین و عاجل ترین وظیفه کنونی سوسیال دمکراسی است. وظیفه ای که انحراف از آن در حال حاضر بسیار نابخردانه است. اما، در همان حالیکه ما لزوم تمرکز نیروهای خود را بر کارگران کارخانه متمرکز کرده و از پراکندگی آنها دوری می کنیم، هرگز به سوسیال دمکرات های روسیه توصیه نمی کنیم که نسبت به دیگر اقشار کارگری و پرولتاریا بی تفاوت باشند. اصلاً اینگونه نیست. شرایط زندگی مشخص کارگران کارخانه های روسیه ایشان را ایجاب می کند که با کارگران صنایع دستی و پرولتاریای صنعتیِ پراکنده شده در دیگر شهرها و روستاها که در شرایط به مراتب بدتری به سر می برند، ارتباط نزدیکی برقرار کنند. همچنین کارگران کارخانه های روسیه (که اغلب خانواده هایشان در روستا زندگی می کنند) در ارتباط مستقیم با توده های روستایی و نتیجتاً پرولتاریای روستا و میلیون ها کارگر کشاورزی و کارگران نیمه وقت و همچنین با دهقانان زمین باخته ای که با بینوایی و کار بصورت نیمه وقت سعی در حفظ زمین کوچک خود دارند و جزو مزدگیران محسوب می شوند، قرار دارند. سوسیال دمکرات ها ارسال نیرو را به میان کارگران کارهای دستی و کارگران روستایی مناسب زمانه نمی دانند، اما این بدین معنا نیست که خیال دارند آنها را به شمار نیاورند. آنها سعی خواهند کرد تا با آکاهی دهی در مورد مسائل کارگران صنایع دستی و روستایی به کارگران پیشرو آنها را تحت تأثیر قرار داده تا هنگامیکه ایشان با این کارگران برخورد می کنند آنها را با ایده های مبارزه طبقاتی ، سوسیالیسم و وظایف سیاسی سوسیال دمکراسی بصورت عمومی و پرولتاریای روسیه به اخص آشنا سازند پُر کنند- غنی سازند[ imbue )" [3)
پس می بینیم که دستوالعمل های مربوط به پراتیک مشخص انقلابی منوط به تحلیل ما از شرایط مشخص نیروهای بالفعل مان می باشد. سوسیال دمکراسی روسیه در اواخر صده نوزدهم (1897)که هنوز نیروهایش به غنای کافی از اعضای کارگری نرسیده بودند، تمامی نیروهای خود را در مراکز صنعتی و کارگران صنعتی متمرکز کرده و لنین سوسیالیست ها را از پراکنده کردن نیروهایشان بر حذر می داشت. و حتی کار در اقشار عقب مانده تر کارگران را نیز از وظایف فوری و مستقیم سوسیال دمکرات های روسیه نمی شمارد. اما در سال 1902 میلادی، پس از آنکه تعداد لازمی از کارگران پیشرو در کمیته های حزبی متشکل شده بودند و توان مبارزاتی و سازماندهیِ ایشان را به مراتب بالاتر برده بودند، دستورالعملِ "ما باید به مثابه تئوریسین، مروج، مبلغ و سازمانده بین همه طبقات اهالی برویم" را توصیه می کند.
در پایان باید متذکر شوم که در چنین زمان مهم و حساسی ما باید از اشتباهات کوچکی که می تواند تبدیل به انحراف مسیر بزرگتری شود پرهیز کنیم و اینک که برای جبران ناآگاهی و بی تجربگی جریان نو پای سوسیالیسم انقلابی مجبور به مراجعه ی دوباره به متون کلاسیک گشته ایم، مراقب اعتبار نتیجه گیری های خود باشیم. اینطور نیست که تمام احکام صادر شده توسط بزرگان مارکسیسم در متون کلاسیک در تمامی شرایط معتبر هستند.

يادداشت
[1] "ضرورت تبلیغ همه جانبه در بین همه اهالی"->https://www.salam-democrat.com/spip.php?article17659
[2] Lenin, The Task of The Russian Social Democrats, Vol. 2, pp 323 - 351, 1897
[3] Lenin, The Task of The Russian Social Democrats, Vol. 2, pp 330 - 331


Comments: Post a Comment
spacer
powered by blogger