مرتضی مطهری: اولین روحانی سرشناسی که در جمهوری اسلامی ترور شد مرتضی مطهری بود نه آنقدر تفسیر مدرنی از اسلام ارائه داده بود که به جرم التقاطی بودن ترور شود و نه آن اندازه سیاست پیشه بود که اجازه دهد نامش در میان موسسین حزب جمهوری اسلامی دیده شود.عامل ترور او را گروه فرقان نامیده اند گروهی که رهبری آن را علی اکبر گودرزی که تنها سی سال داشت عهده دار بود.صدر حاج سید جوادی،وزیر کشور دولت موقت پس از ترور سرلشگر قرنی توسط گروه فرقان می گوید:«در باره این گروه اطلاعاتی وجود دارد که افشایش به نفع مملکت نیست»(1)به راستی رهبر واقعی این گروه کیست؟چه کسی فرمان شلیک را صادر کرده است؟اشاره حاج سید جوادی به کیست؟
محمود طالقانی: به جز آن که چپ بود لیبرال هم بود،این از عجایب سیاست در ایران است که چپ ها مدعی لیبرال گری شدند نه راست ها.بازرگان پس از مرگ مشکوک طالقانی گفته بود:«امیدواریم نگرانی مرحوم طالقانی که تا پیش از مرگش همراهش بود نیز برطرف گردد،این نگرانی به خاطر قانون اساسی بود»(2) اشاره بازرگان به اصل ولایت فقیه است،اصلی که تا طالقانی زنده بود بهشتی جسارت نکرد در مجلس خبرگان آن را تصویب نماید.اما با مرگ طالقانی جز اینکه ولایت فقیه وارد قانون اساسی شد با انحصارگرایی حزب جمهوری اسلامی مجاهدین خلق نیز به مسیر رادیکالزه شدن هدایت می گردید.راستی طالقانی به خاطر حمله قلبی درگذشت یا به علت رابطه با چپ ها و مخالفت با اصل ولایت فقیه؟«قبول اینکه در زمان وقوع سکته آیت الله تنها بود،تلفن خانه اش ناگهان قطع شده بود و اتومبیلی هم برای بردن او به بیمارستان در دسترس نبود برای مردم ناباور مشکل می نمود»(3)
حسن لاهوتی: شباهتی که حسن لاهوتی با طالقانی دارد این است که فرزند هر دو با مارکسیست ها قرابت دیرینه ای داشته اند و در روزی که هر دو پدر فرزند انقلاب بوده اند انقلاب فرزندشان را خورده است،با این تفاوت که دستگیری مجتبی طالقانی منجر به قهر آیت الله و سپس آزادی فرزند می شود اما دستگیری وحید لاهوتی نه تنها منجر به مرگ خود او می شود بلکه پدر را نیز راهی دیار مردگان می کند.پس در روزی که هاشمی ریاست مجلس را به عهده داشت و گریه امانش را بریده بود اینگونه گفت:«صبح امروز خبر بسیار تلخی به ما رسید و برادرمان،همکارمان و همرزممان جناب حجت الاسلام آقای لاهوتی به دنبال حادثه ای،سکته قلبی که برایشان اتفاق می افتد{…}دار فانی را وداع می گویند »(4) اما فائزه هاشمی سه دهه بعد بر خلاف نظر پدر رازی را چنین فاش می کند:« علت فوت آقای لاهوتی را مسمومیت با سم استرکنین اعلام کردند»(5) سخنی که منجر به توقیف هفته نامه شهروند امروز می شود.راستی مگر هاشمی نگفته بود لاهوتی بر اساس حمله قلبی در گذشته است پس چرا وی و اغلب سران در مراسم خاکسپاری آن همرزم شرکت نکردند؟مگر حمله قلبی جرم بوده است؟
احمد خمینی: احمد خمینی نور دیده چپ ها بود چپ هرزمان بازی را می باخت دست به دامن او می شد تا مشاوره های احمد،دل آیت الله خمینی را بدست آورد.فائزه هاشمی در مورد مرگ لاهوتی می گوید:«انتظاری که از سید احمد آقا به عنوان دوست بسیار نزدیک آقای لاهوتی می رفت،به طور شایسته و بایسته برآورده نشد»(6)مردی که در قبال یار دیرینه اش سکوت کرد نمی دانست پس از مرگش موجی از سکوت او را بدرقه خواهد کرد.آخرین سخنرانی احمد در حسینه جماران نسخه ی نامیمونی برای او پیچید:«چرا ضعف مدیریت خود را به گردن امریکا می اندازید؟ نمیتوانید کشور را اداره کنید و این همه مشکلات را به بارآورده اید و همه را به گردن توطئه خارجی می اندازید.»(7)با این حال کشته شدن دکتر جمشید پرتوی،پزشک احمد خمینی و پیگیری های عماالدین باقی در رابطه با اعترافات سعید امامی و تایید حسن خمینی نشان می دهد پرونده مرگ احمد خمینی همچنان باز مانده است.
1- بیست و پنج سال در ایران چه گذشت؟،جلد اول،داود علی بابایی،نشر امید فردا،ص 205
2-انقلاب اسلامی از پیروزی تا تحکیم،عباس شادلو،نشر وزرا،صص 85،86
3- بیست و پنج سال در ایران چه گذشت؟،جلد اول،داود علی بابایی،نشر امید فردا،ص 235
4- بیست و پنج سال در ایران چه گذشت؟،جلد پنجم،داود علی بابایی،نشر امید فردا،ص 375
5- هفته نامه شهروند امروز شماره 70
6-همان
7-